کد مطلب:36408 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:755

شعار و شعور











ملت هائی كه با تجاوزگران می جنگند و آنها را در هم می كوبند... جنبش هائی كه در راه بازگرفتن حقوق از دست رفته ی خود قربانی می دهند و هدف مقدس خود را تحقق می بخشند.

مردانی كه در كارزارها جانبازی می كنند و پیروز می شوند...

آیا آنها با ما تفاوتی دارند؟ یا اینكه با ما همانندند و تنها تفاوتشان با ما در این است كه برای پیروز شدن عزمی استوار دارند

[صفحه 20]

و آماده اند كه در راه آن فداكاری كنند.

بدیهی است كه میان آدمیان تفاوتی نیست، همگی بشر هستند، تفاوت تنها در «اراده»، «عزم» و «آمادگی برای تحمل سختی ها» است.

آنها كه در زندگی پیروز می شوند، «متحد هستند» و «گفتارشان با كردار همراه است».

در حالیكه ما از دل و اندیشه پراكنده ایم هر چند بظاهر بدنهایمان متحد و یگانه به نظر می رسد. چنانكه امام علی (ع) گفته است:

ایها الناس المجتمعه ابدانهم، المختلفه اهواوهم، كلامكم یوهی الصم الصلاب، و فعلكم یطمع فیكم الاعداء! تقولون فی المجالس: كیت و كیت، فاذا جاء القتال قلتم: حیدی حیاد، ما عزت دعوه من دعاكم، و لا استراح قلب من فاساكم،...

«ای مردم، شما آن كسانید كه بدنهاشان با هم است و دلهاشان پراكنده! (هیچ اندیشه و آرمان یگانه ای شما را به هم پیوند نمی دهد). گزافه گویی شما، خاره سنگ را درهم می شكند (در سخنرانی دشوارترین موانع را از پیش پا بر می دارید) اما كردارتان، دشمنان را در شما به طمع می اندازد. در انجمن های خود لاف زنان می گویید: چنین و چنان خواهیم كرد (انتقام می گیریم... می جنگیم... پیروز می شویم) و به هنگام كارزار می پرسید: گریزگاه كجاست؟ (از برابر جنگجویان فرار می كنید).

دعوت كسی كه شما را فرامی خواند اجابت نمی شود و دل آنكه غمخوار شماست روی آرامش نمی بیند. پیوسته بهانه جوئی می كنید (با

[صفحه 21]

دستاویزهای فریبنده از نبرد می گریزید) و مانند بدهكاری كه بدون سبب وام خویش را ادا نكند، مهلت بی جا می طلبد.

فرومایه ی ذلیل نمی تواند بیداد را دفع كند. و حق جز با كوشش به دست نمی آید (و كوشش همانا فعالیت پی گیر است نه گفتار میان تهی). وقتی پاسدار خانه ی خود نباشید، پس، از كدام خانه دفاع خواهید كرد؟! و پس از من با كدامین پیشوا به نبرد خواهید رفت؟

به خدا سوگند مغرور كسی است كه شما او را فریفته اید، و خدا گواه است كه هر كه شما را به دست آورد تیری بی نصیب (كه هرگز به آماج نخواهد نشست) به دست آورده است. و آن كسی كه به دستیاری شما تیراندازی كند تیرهای او همه بی شانه و پیكان است (و از تیرهای معیوب و شكسته در كارزار چه كاری ساخته است؟)

به یگانگی خدا، از این پس دیگر نه سخن شما را باور می كنم، نه از شما چشم یاری دارم، و نه دشمن را به وجود شما بیم می دهم!

آیا شما را چه شده است؟

داروی دردتان چیست؟ راه درمانتان كدام است؟

آن قوم نیز مردانی چون شمایند.

آیا سخن می گویید بی آن كه معنای آن را بدانید؟

در بی خبری به سر می برید و پرهیزگاری را به كنار گذاشته اید (و عواقب آن را نمی پایید)؟

خواهان برتری هستید بی آن كه شایستگی آن را داشته باشید؟»[1].

[صفحه 22]


صفحه 20، 21، 22.








    1. نهج البلاغه، خطبه ی 29.